مکان ولادت زرتشت

در مورد محل تولد زرتشت نیز اختلاف است.شرق شناسان قدیم،باختر(بلخ)را محل ولادت او می دانستند.گروهی که کتاب های پهلوی کهن را منبع تحقیق خود در این مورد قرار داده اند،اورا از مغرب ایران می دانند و احتمال می دهند که در آذربایجان و در محلی به نام گزن که امروزه به تخت سلیمان معروف است،متولد شده است.آن ها معتقدند؛به همین دلیل است که آب دریاچه ی ارومیه،مجاور گزن،در کتاب بندهش_که از کتاب های کهن زرتشتیان است،_مقدس شمرده می شود.اکثر مورخین ایرانی و عرب نیز زرتشت را از آذرباجان دانسته و بخصوص،ارومیه را محل ولادت او می دانند.

در اوستا؛کتاب مقدس زرتشتیان،زادگاه زرتشت،ایرانویج و میهن وی خاور ایران و بلخ معرفی شده است.

در کتاب اوستایی که در قرن چهارم میلادی و در زمان شاپور دوم و دوره ی ساسانیان جمع آوری شده،زرتشت را اهل آذربایجان دانسته است.این روایت از آنجا سرچشمه گرفته است که بعداز سقوط شاهنشاهی هخامنشی،شخصی به نام آتورپاتیک که شهریار ماد بود،با اسکندر مقدونی کنار آمد و به شهریاری بخش شمالی حکومت مادها منسوب شد و از آن پس،آن بخش کشور به نام او آتورپاتیکان(نگهبان آذر)؛(آذربایجان)نامیده شد.بعد از اسکندر نیز آذربایجان خودمختاری و استقلالش را در برابر سلسله ی سلوکی ها حفظ کردو در نتیجه،آتشکده ی آذربایجان توانست به حیاتش ادامه دهد و پابرجا بماند؛به همین دلیل اگر مناطقی توانستند دین ایرانی آن زمان را که دین زرتشتی بود در زمان سلوکی ها تا حدی حفظ کنند،همان مردم اذربایجان بودند که مذهب خاص خودشان را داشتند؛یعنی دین زرتشتی(مزدیسنا)،در آذربایجان،شکل خاص آذربایجانی داشت و بر پایه ی مذهب بسیار قدیمی و کهن آذرپرستان بود.

در زمان ساسانیان،مردم آذرباجان بیشترین تلاش را در زنده نگاه داشتن و جمع آوری و حفظ آیین مزدیسنا داشتند و به همین دلیل بود که آن ها زرتشت را متعلق به خودشان می دانستند و زادگاه و محل تولد زرتشت را آذربایجان قرار دادند.آن ها عقیده داشتند که زرتشت از خاندان آنان می باشد و معتقد بودند زمان زندگی زرتشت در اواخر دوره ی مادها بوده است و علت این ادعا،آن بود که آیین زرتشت  در دوره ی حکومت مادها به وسیله ی مبلغانی که از شرق فلات ایران به غرب رسیدند،در آذربایجان و همدان رواج و رسمیت پیدا کرد؛البته محققان می گویند،لهجه یی که گات های زرتشت به آن سروده شده،از لهجه های بسیار دورتر از دوره ی مادهاست و آبادی ها و اتفاقات و وقایعی که در گات ها از آن نام برده شده،نشان می دهد که وقایع مربوط به زرتشت،در شرق فلات ایران اتفاق افتاده است.

ایرانیان از قرن نهم قبل از میلاد به بعد،در ناحیه ی غرب فلات ایران با دولت های ایلام و آشور آشنایی داشته اند  و اگر آن گونه که در روایات آذربایجانی گفته شده،زرتشت از اهالی آذربایجان می بود،می بایست زرتشت در سروده های خود و در کتاب گات هایش به دولت ماد و شاه ماد،اشاره می کرد؛در حالی که اصلا چنین چیزی نیست و در گفته های زرتشت،کوچک ترین اشاره ای به تشکیلات سیاسی دوره ی ماد نشده است.

زرتشت از تنها فرمانروا و پادشاه مقتدر و قدرتمندی که نام می برد،ییما؛(جمشید؛فرزند هوشنگ)است که به دوران قبل از مهاجرت آریایی ها و به هند،متعلق بوده است.او از جمشید به گونه ای یاد می کند که گویی اندکی قبل از او زندگی می کرده و خانواده اش را می شناخته است.

نام آبادی هایی که زرتشت در گات ها آورده،به هیچ وجه در ردیف نام هایی که در دوره ی مادها وجود داشته است مربوط نیست،و روایاتی که می گویند:«زرتشت از آذربایجان به شرق کشور مهاجرت کرد»از نظر تاریخی هیچ سند و اعتباری ندارد.

خود زرتشت در سروده ها و گفته هایش اشاره می کند که آغاز کارش در خوارزم بوده و بعد از آن به باختر(بلخ)رفته است؛بنابراین ما گفته ی خود زرتشت را مستند می دانیم و نظریات دیگر را در این مورد رد می کنیم.چنان که شرق شناسان قدیم نیز همین گفته را تأیید می کنند. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد