نهج البلاغه خطبه یک

3.راه هاى خداشناسى:


دوم:شگفتى خلقت فرشتگان:


سپس آسمان هاى بالا رااز هم گشود وازفرشتگان گوناگون پرنمود.گروهى ازفرشتگان همواره درسجده اند ورکوع ندارند و گروهى در رکوع اندو یاراى ایستادن ندارند و گروهى درصف هایى ایستاده اند که پراکنده نمى شوند و گروهى همواره تسبیح گویند وخسته نمى شوند وهیچ گاه خواب به چشمشان راه نمى یابدو عقل هاى آنان دچار اشتباه نمى گردد,بدن هاى آنان دچار سستى نشده وآنان دچار بى خبرى برخاسته از فراموشى نمى شوند.برخى از فرشتگان ,امینان وحى الهى وزبان گویاى وحى براى پیامبران مى باشند,که پیوسته براى رساندن حکم وفرمان خدا در رفت وآمدند.جمعى از فرشتگان حافظان بندگان,وجمعى دیگر دربانان بهشت خداوندند.

بعضى از آنها پاهایشان درطبقات پایین زمین قرارو گردن هایشان از آسمان فراتر,و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته,عرش الهى بر دوش هایشان استوار است,برابر عرش خدا دیدگان به زیرافکنده و زیرآن,بال هارا به خود پیچیده اند.میان این دسته ازفرشتگان با آنهاکه درمراتب پایین ترى قراردارند,حجاب عزت و پرده هاى قدرت,فاصله انداخته است.هرگزخدارا با وهم وخیال,درشکل وصورتى نمى پندارند وصفات پدیده ها رابر او روانمى دارند,هرگزخدارا درجایى محدود نمى سازند,ونه با همانند آوردن,به اواشاره مى کنند

نهج البلاغه خطبه یک

3.راه هاى خدا شناسى:


اول:آفرینش جهان


خلقت راآغاز کرد وموجودات را بیافرید,بدون نیاز به فکرو اندیشه اى,یا استفاده از تجربه اى,بى آنکه حرکتى ایجاد کندویا تصمیمى مضطرب در او راه داشته باشد.براى پدیدآمدن موجودات,وقت مناسبى قرار داد,وموجودات گوناگون را هماهنگ کردو درهرکدام.غریضه خاص خودش را قرار دادوغرایز را همراه آنان گردانید.خدا پیش از آنکه موجودات را بیافریند,از تمام جزییات وجوانب آنها آگاهى داشت وحدود وپایان أنها را مى دانست واز اسرار درون و بیرون پدیده هاآشنا بود.سپس خداى سبحان طبقات فضا را شکافت واطراف آن را بازکردو هواى به آسمان و زمین راه یافته را آفرید,ودرآن آبى روان ساخت,آبى که امواج متلاطم آن شکننده بود,که یکى بر دیگرى مى نشست,آب را بر بادى طوفانى وشکننده نهاد وباد را به باز گرداندن آن فرمان دادو به نگهدارى آب مسلط ساخت و حدو مرز آن را به خوبى تعیین فرمود.فضا در زیر تندباد وآب بر بالاى آن در حرکت بود.سپس خداى سبحان طوفانى برانگیخت که آب را متلاطم ساخت وامواج آب را پى در پى درهم کوبید.

طوفان به شدت وزیدو از نقطه اى دور دوباره آغاز شد.سپس به طوفان أمر کرد تا امواج دریاها را به هرسو روان کند وبر هم کوبد وبا همان شدت که در هوا وزیدن داشت,امواج بر آب ها حمله ورگردد از اول آن برمى داشت وبه آخرش مى ریخت,وآب هاى ساکن رابه امواج سرکش برگرداند.تا آنجا که آب ها روى هم قرارگرفتندوچون قله هاى بلند کوه ها بالا آمدند.امواج تند کف هاى برآمده ازآب ها رادرهواى بازوفضاى گسترده بالا برد,که از آن هفت آسمان را پدیدآورد.

آسمان پایین را چون موج مهار شده وآسمان هاى بالارا مانندسقفى استواروبلندقرارداد,بى آنکه نیازمندبه ستونى باشدیا میخ هایى که آن هارااستوار کند.آنگاه فضاى آسمان پایین رابه وسیله نور ستارگان درخشنده زینت بخشیدودرآن چراغى روشنایى بخش(خورشید),وماهى درخشان,درمدارفلکى گردان وبرقراروسقفى متحرک وصفحه اى بى قرار,به جریان انداخت

نهج البلاغه خطبه یک

                                                           به نام خدا


                                                         


1.عجزانسان ازشناخت ذات خدا:


سپاس خداوندى راکه سخنوران از ستودن اوعاجزندوحسابگران ازشمارش نعمت هاى اوناتوان وتلاش گران از اداى حق اودرمانده اند.خدایى که افکارژرف اندیش,ذات اورادرک نمى کنندودست غواصان دریاى علوم به او نخواهندرسید.پروردگارى که براى صفات اوحدومرزى وجودندارد وتعریف کاملى نمى توان یافت وبراى خداوقتى معیین وسرآمدى مشخص نمى توان تعیین کرد.

مخلوقات راباقدرت خود آفرید,وبارحمت خودبادهارا به حرکت درآوردوبه وسیله’کوه ها اضطراب ولرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد




ادامه مطلب ...