ایام فاطمیه تسلیت

گفتمش نقاش را از غربت زهرا بکش


گریه کرد و با قلم یک چادر خاکی کشید


گفتمش پس غربت زهرا کجای نقش بود؟


ناله کرد و زیر چادر غنچه ای پرپر کشید

نهج البلاغه خطبه سه

7.مسئولیت های اجتماعی:


سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید،اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود،و یاران حجت را بر من تمام نمی کردنند،و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان،سکوت نکنند،مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته،رهایش می ساختم،و آخر خلافت را با کاسه ی اول آن سیراب می کردم.آنگاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است.

گفتند:در اینجا مردی از اهالی عراق بلند شد و نامه ای به دست امام(ع)داد و امام(ع)آن را مطالعه فرمود،گفته شد مسائلی در آن بود که می بایست جواب می داد.وقتی خواندن نامه به پایان رسید،ابن عباس گفت:یا امیرالمؤمنین!چه خوب بود سخن را از همان جا که قطع شد آغاز می کردید؟امام(ع)فرمود:هرگز!ای پسر عباس،شعله ای از آتش دل بود،زبانه کشید و فرو نشست،(ابن عباس می گوید:به خدا سوگند!بر هیچ گفتاری مانند قطع شدن سخن امام(ع)این گونه اندوهناک نشدم،که امام(ع)نتوانست تا آنجا که دوست دارد به سخن ادامه دهد.)

مکان ولادت زرتشت

در مورد محل تولد زرتشت نیز اختلاف است.شرق شناسان قدیم،باختر(بلخ)را محل ولادت او می دانستند.گروهی که کتاب های پهلوی کهن را منبع تحقیق خود در این مورد قرار داده اند،اورا از مغرب ایران می دانند و احتمال می دهند که در آذربایجان و در محلی به نام گزن که امروزه به تخت سلیمان معروف است،متولد شده است.آن ها معتقدند؛به همین دلیل است که آب دریاچه ی ارومیه،مجاور گزن،در کتاب بندهش_که از کتاب های کهن زرتشتیان است،_مقدس شمرده می شود.اکثر مورخین ایرانی و عرب نیز زرتشت را از آذرباجان دانسته و بخصوص،ارومیه را محل ولادت او می دانند.

در اوستا؛کتاب مقدس زرتشتیان،زادگاه زرتشت،ایرانویج و میهن وی خاور ایران و بلخ معرفی شده است.

در کتاب اوستایی که در قرن چهارم میلادی و در زمان شاپور دوم و دوره ی ساسانیان جمع آوری شده،زرتشت را اهل آذربایجان دانسته است.این روایت از آنجا سرچشمه گرفته است که بعداز سقوط شاهنشاهی هخامنشی،شخصی به نام آتورپاتیک که شهریار ماد بود،با اسکندر مقدونی کنار آمد و به شهریاری بخش شمالی حکومت مادها منسوب شد و از آن پس،آن بخش کشور به نام او آتورپاتیکان(نگهبان آذر)؛(آذربایجان)نامیده شد.بعد از اسکندر نیز آذربایجان خودمختاری و استقلالش را در برابر سلسله ی سلوکی ها حفظ کردو در نتیجه،آتشکده ی آذربایجان توانست به حیاتش ادامه دهد و پابرجا بماند؛به همین دلیل اگر مناطقی توانستند دین ایرانی آن زمان را که دین زرتشتی بود در زمان سلوکی ها تا حدی حفظ کنند،همان مردم اذربایجان بودند که مذهب خاص خودشان را داشتند؛یعنی دین زرتشتی(مزدیسنا)،در آذربایجان،شکل خاص آذربایجانی داشت و بر پایه ی مذهب بسیار قدیمی و کهن آذرپرستان بود.

در زمان ساسانیان،مردم آذرباجان بیشترین تلاش را در زنده نگاه داشتن و جمع آوری و حفظ آیین مزدیسنا داشتند و به همین دلیل بود که آن ها زرتشت را متعلق به خودشان می دانستند و زادگاه و محل تولد زرتشت را آذربایجان قرار دادند.آن ها عقیده داشتند که زرتشت از خاندان آنان می باشد و معتقد بودند زمان زندگی زرتشت در اواخر دوره ی مادها بوده است و علت این ادعا،آن بود که آیین زرتشت  در دوره ی حکومت مادها به وسیله ی مبلغانی که از شرق فلات ایران به غرب رسیدند،در آذربایجان و همدان رواج و رسمیت پیدا کرد؛البته محققان می گویند،لهجه یی که گات های زرتشت به آن سروده شده،از لهجه های بسیار دورتر از دوره ی مادهاست و آبادی ها و اتفاقات و وقایعی که در گات ها از آن نام برده شده،نشان می دهد که وقایع مربوط به زرتشت،در شرق فلات ایران اتفاق افتاده است.

ایرانیان از قرن نهم قبل از میلاد به بعد،در ناحیه ی غرب فلات ایران با دولت های ایلام و آشور آشنایی داشته اند  و اگر آن گونه که در روایات آذربایجانی گفته شده،زرتشت از اهالی آذربایجان می بود،می بایست زرتشت در سروده های خود و در کتاب گات هایش به دولت ماد و شاه ماد،اشاره می کرد؛در حالی که اصلا چنین چیزی نیست و در گفته های زرتشت،کوچک ترین اشاره ای به تشکیلات سیاسی دوره ی ماد نشده است.

زرتشت از تنها فرمانروا و پادشاه مقتدر و قدرتمندی که نام می برد،ییما؛(جمشید؛فرزند هوشنگ)است که به دوران قبل از مهاجرت آریایی ها و به هند،متعلق بوده است.او از جمشید به گونه ای یاد می کند که گویی اندکی قبل از او زندگی می کرده و خانواده اش را می شناخته است.

نام آبادی هایی که زرتشت در گات ها آورده،به هیچ وجه در ردیف نام هایی که در دوره ی مادها وجود داشته است مربوط نیست،و روایاتی که می گویند:«زرتشت از آذربایجان به شرق کشور مهاجرت کرد»از نظر تاریخی هیچ سند و اعتباری ندارد.

خود زرتشت در سروده ها و گفته هایش اشاره می کند که آغاز کارش در خوارزم بوده و بعد از آن به باختر(بلخ)رفته است؛بنابراین ما گفته ی خود زرتشت را مستند می دانیم و نظریات دیگر را در این مورد رد می کنیم.چنان که شرق شناسان قدیم نیز همین گفته را تأیید می کنند. 

نهج البلاغه خطبه سه

6.بیعت عمومی مردم با امیرالمومنین علیه السلام:


روز بیعت،فراوانی مردم چون یال های پرپشت کفتاربود،از هر طرف مردم احاطه کردند،تا آن که نزدیک بود حسن و حسین علیهماالسلام لگد مال گردند،و ردای من از دو طرف پاره شد.مردم چون گله های انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند.اما آن گاه که به پا خاستم و حکومت را به دست گرفتم،جمعی پیمان شکستند و گروهی از اطاعت من سر باز زده از دین خارج شدند،و برخی از اطاعت حق سر بر تافتند،گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که می فرماید:«سرای آخرت را برای کسانی برگزیدم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است.»آری!به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند،اما دنیا در دیده ی آنها زیبا نمود،و زیور آن چشم هایشان را خیره کرد.

تاریخ تولد زرتشت

زرتشت،در روزگاران کهن می زیسته و با توجه به این مسأله،زمان زندگی و تولد او را نمی توان با دقت مشخص کرد.

در کتب پهلوی از جمله:بندهش،گزیده های زاتسپرم،دینکرد و ارداویراف نامه،که اطلاعات جامع و کاملی از زرتشت و روزگار او دارند،زمان زندگی زرتشت را در سال(660ق.م)تعیین کرده اند.

عباس مهرین می گوید:

«به تحقیق نمی دانم زرتشت؛پیغمبر ایران،در چه زمان و در چه جای ایران می زیست؛برخی عقیده دارند که در عصر و زمانی پدیدار شد که هنوز آریاییان هند،از آریاییان ایران جدا نشده بودند.»

دورترین زمانی که برای تولد زرتشت قائل شده اند،سده ی(18ق.م)و نزدیک ترین آن،سده ی(6ق.م)است.

برای تعیین تاریخ تولد زرتشت،دو روش به کار گرفته اند:در روش اول از اطلاعاتی که در کتاب های پهلوی و عربی و منابع یونانی در مورد زرتشت آمده است،کمک می گیرند،و در روش دوم،به سند های زبانی و تاریخی متوسل می شوند.به عنوان مثال،با توجه به زبان گات ها که بسیار قدیمی و کهن است و سرایش آن را حدود(1700ق.م)به بعد می دانند،تاریخ تولد زرتشت را در آن حدود زمانی مشخص کرده اند.

پیروان روش اول،بیشتر دانشمندانی هستندکه تاریخی را در کتاب های پهلوی و عربی آمده است،صحیح و قابل اعتماد می دانند و محاسبات خود را براساس آن قرار می دهند که این تاریخ گذاری،معروف به تاریخ سنتی است.

محققین و پژوهشگران تاریخ ایران باستان،درباره ی تاریخ تولد زرتشت نظریات مختلفی داشته اند و گاهی تولد او را تا(600ق.م)به عقب می برند و در روایات ایرانی،تولد او را حدود(660ق.م)نشان می دهند که بیشتر محققین جدید آن را پذیرفته اند؛هر چند بعضی دیگر با دلایل قابل قبول،زمان پیدایش این پیغمبر ایرانی را قدیمی تر از آن تاریخ می دانند و معتقدند در حدود(1000ق.م)زندگی می کرده است.

«با توجه به نظریات و عقاید مختلف در مورد زمان تولد زرتشت،نمی توان با اطمینان مشخص کردکه وی در چه تاریخی متولد شده است؛اما با حدسی منطقی می توان گفت که او تقریبا در زمانی بین سال های(1500تا1700ق.م)زندگی می کرده است.»